یادم کن
تو از آسمان های دور آمدی....تو از بیداری شبها آمدی
تو از معنی زلال دریا ها آمدی.... به روشنی آبهای بیکران یادم کن
تو از پرستش دستهای پر مهر آمدی ... به لطافت یک نوازش یادم کن
تو از لذت یک پرنده در پرواز آمدی .... به شوق پرواز یک پروانه یادم کن
تو از سبزی ترنم یک بهار آمدی... به بوی خوش چمن یادم کن
از آن لحظه که دمی کنارم بودی...به طراوت بوی بودنت یادم کن
امید زندگی ام آن دم که روشنی بخشیدی به دیده من... با نگاهی پر عشق، عاشق نگاهم کن
همه هستی من، تا عشق زنده است... جانم را خاک پایت کن
تقدیم به کسی که دیروز بود و امروز نیست.این شعرو بارها برات خوندم اما نفهمیدی شاعرش منم.
نظرات شما عزیزان:
نه اینکه دلم برایش تنگ است.....!!!نه......!!!خنجرش......!!!پشتم جامانده.....نمیگذارد به دیگری تکیه کنم..........!!!
[